شیوانا گوشهای از مدرسه نشسته و به کاری مشغول بود و در عین حال به صحبت چند نفر از شاگردانش گوش می داد. یکی از شاگردان ده دقیقه یک ریز در مورد شاگردی که غایب بود صحبت کرد و راجع به مسایل شخصی فرد غایب حدسیات و برداشتهای متفاوتی بیان کرد. حتی چند دقیقه آخر وقتی حرف کم آورد، در مورد خصوصیات شخصی و خانوادگی شاگرد غایب هم سخنانی گفت. وقتی کلام شاگرد غیبت کن تمام شد، شیوانا به سمت او برگشت و با لحنی کنجکاوانه از او پرسید: "بابت این ده دقیقهای که از وقت ارزشمند خودت به آن شاگرد غایب دادی، چقدر از او گرفتی؟" شاگرد غیبت کن با تعجب گفت: "هیچ چیز! راجع به کدام ده دقیقه ی من صحبت میکنید؟"
شیوانا تبسمی کرد و گفت: "هر دقیقهای که به دیگران می پردازی در واقع یک دقیقه از خودت را از دست میدهی. تو ده دقیقه تمام از وقت ارزشمندی را که می توانستی در مورد خودت و مشکلات و نواقص و مسایل زندگی خودت فکر کنی، به آن شاگرد غایب پرداختی. این ده دقیقه دیگر به تو برنمی گردد که صرف خودت کنی. حال سوال من این است که برای این ده دقیقهای که روزی در زندگی متوجه ارزش فوقالعاده آن خواهی شد چقدر پول از شاگرد غایب گرفتهای؟ اگر هیچ نگرفتی و به رایگان وقت خودت و این دوستانت را هدر دادهای که وای بر شما که این قدر راحت زمانهای ارزشمند جوانی خود را هدر می دهید! اگر هم پولی گرفتهای باید بین دوستانت تقسیم کنی، چون با ده دقیقه صحبت کردن، تک تک این افراد نیز ده دقیقه گرانقدر زندگیشان را با شنیدن مسایل شخصی دیگران هدر دادهاند!"