وبلاگ قرن بیست و یکم، وبلاگی برای تمامی سلیقه هاست.
درباره مدیر وبلاگ
به وبلاگ «قرن بیست و یکم» خوش آمدید. این وبلاگ با هدف انتشار مطالب متنوع مطابق با هر نوع سلیقه ای در آذر ماه ۱۳۸۹ راه اندازی گردید و هم اکنون در هشتمین سال فعالیت خود قرار دارد. از اینکه این وبلاگ را برای بازدید انتخاب نموده اید، از شما سپاسگزاری می نمایم.
ادامه...
در سال های دور پادشاه دانایی یک تخته سنگ بزرگ را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل رهگذارن را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند، بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است.
این داستان ادامه داشت تا اینکه نزدیک غروب یک مرد روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد و با هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کنار قرار داد. ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد داخل آن سکه های طلا و یک نامه پیدا کرد. در آن نامه نوشته بود:
هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.